ای ماه ما، ای شاه ما ، ای دلبر دلخواه ما
ناظر بر عمق چاه ما، تنها تویی همراه ما،
ای مقصدُ سرمنزلم، پیکرتراشِ خوشگلم
از تو اگرچه غافلم، اما تویی آگاه ما
از من سئوال دین نکن، مردودم از آئین نکن
دیگر خجلتر زین نکن، کوهی نساز از کاه ما
ای عامر اندر عامره، طاهرترین و طاهره
بگشای از پایم گره، ای خالق دستگاه ما
بی جام و بی باده منم، درمانده و ساده منم
وقتی که افتاده منم، یک گوشه چشم آنگاه ما
بنگر به چشمان ترم، برحال زار مضطرم
لطفی کن از روی کرم، هموار گردان راه ما
"الله و نورا رحمتی، افتاده ام در ذلتی"
بگذار بر ما منتی، مهمان شو در بنگاه ما
ای نَفسِ خلقِ شنتیا، جانا به حق انبیا
خاموش کن رنگ و ریا، از دیده ی بیراهِ ما
مجتبی حیدری(شنتیا)